+این دختر تنها خدا رادارد+
+زندگی درآغوش خدا+
بارون...
به قول
حامد جواد زاده
نم بارون زد
قطع شد
گفتم یکی خدارو بوسید
گریش بند اومد...
+
مادر من-خسرو
برچسبها:
خسرو شکیبایی
,
دلم از اینهمه بد میگیرد
,
تامدتی کمرنگ میشویم
,
خسته ام
+
نوشته شده در سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 19:26 توسط هستی خانوم |
اینجا خانه ی تنهایی دختر تنهاییست که تنها خدارادارد
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
هفته اوّل بهمن ۱۳۹۲
هفته اوّل دی ۱۳۹۲
هفته سوم آبان ۱۳۹۲
هفته اوّل آبان ۱۳۹۲
هفته دوم خرداد ۱۳۹۲
هفته اوّل خرداد ۱۳۹۲
هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲
هفته دوم اردیبهشت ۱۳۹۲
هفته اوّل اردیبهشت ۱۳۹۲
هفته چهارم فروردین ۱۳۹۲
هفته سوم فروردین ۱۳۹۲
هفته دوم فروردین ۱۳۹۲
هفته اوّل فروردین ۱۳۹۲
هفته سوم اسفند ۱۳۹۱
هفته سوم مرداد ۱۳۹۱
هفته دوم مرداد ۱۳۹۱
هفته اوّل مرداد ۱۳۹۱
هفته چهارم تیر ۱۳۹۱
هفته چهارم خرداد ۱۳۹۱
آرشیو موضوعی
خدا
قلب
مترسک
چرندیات
برچسبها
خدا
(2)
ساقی
(1)
خدایا
(1)
پائولو کوئیلو
(1)
مجنون
(1)
گنجشک
(1)
پرواز
(1)
بی نهایت
(1)
خسته ام
(1)
خسرو شکیبایی
(1)
شکست
(1)
ماهی سیاه کوچولو
(1)
نور خدا
(1)
ملکوت
(1)
بغضم
(1)
نمی فهمند
(1)
وخدا
(1)
نمی خواهند بفهمند
(1)
تند رفتم
(1)
کیمیا گر
(1)
خیانت قلب ها
(1)
همونی که میخوای میشم
(1)
میتابه
(1)
بالهایم را کجا گذاشتم
(1)
اولین داستانی که خوندم
(1)
قهرمان دوران کودکیم
(1)
تسلیت بوشهرم
(1)
هرمشکلی اگه نکشتت
(1)
قوی ترت میکنه
(1)
تامدتی کمرنگ میشویم
(1)
کاشکی بشه
(1)
ماهی
(1)
منبع
(1)
آب
(1)
پیوندها
دلم کمی خدامیخواهد...(پرید!)
نوشته هایی خرد برخود وغیر...(پرید!)
نوشته هایی دراکسیر!!(اینم پرید!)
فصل عاشقی من وخدا
شوالیه و پرنسس
BLOGFA.COM